مردم شناسى و جامعه شناسى واقعه تاریخى عاشورا(2)
مردم شناسى و جامعه شناسى واقعه تاریخى عاشورا(2)
دیالکتیک فکر شیعى
دیالکتیک فکر شیعى
اجتناب از جنگ در رفتارهاى حضرت امام حسین(ع) به خوبى قابل مشاهده است. پیش از شروع جنگ در لحظه اى که «شمر» شروع به دشنام دادن کرد، «حبیب ابن مظاهر» پیش آمد تا کار او را به ضرب تیر و کمان یکسره کند. در این زمان امام پیشگیرى کرده و فرمودند که میل ندارند آغازگر جنگ باشند. افراد زیادى در میان سپاه یزید امام را مى شناختند و حتى بسیارى پس از ماجرا توبه کردند.
شاید به همین دلیل وقتى کاروان به کوفه مى رسد مردم مى گریند. خطبه هاى حضرت زینب(س) نشان مى دهد که زنان چگونه مى توانند بر کل رخداد اثرگذار باشند. ایشان خیابان ها را فتح کرد و رشته گفتار را به دست گرفت. اضمحلال دشمن از همین مرحله آغاز شد. زیرا در حقیقت یک تراژدى در کربلا رخ داده بود. در تراژدى ها عشق و مرگ به هم مى پیوندند. عشق که سرآغاز زندگى است به صورت تمام عیار در کنار مرگ که پایان زندگى محسوب مى شود مى ایستد. در این میان تراژدى شکل مى گیرد. شاید به همین دلیل باشد که این تراژدى است که به زندگى معنا مى بخشد. اما معناى تراژدى در هرحال پیش از نقل شدن پنهان است و تنها در نقل آشکار مى شود. از همین جا اهمیت حضور حضرت زینب(س) روشن مى شود. زیرا اگرچه امام حسین (ع) خالق تراژدى بود ولى خواهر ایشان ناشر آن شد.
تحلیل این حرکت چندان از عهده فلسفه بر نمى آید زیرا بررسى نهضت انحلالى را مى بایست به عرفان سپرد. رفتار عارفانه و پاکبازانه امام در مسیر عمیق تر و شفاف تر مى شد. سخنرانى هاى حجاز بیشتر سیاسى هستند. اما خطبه ها در راه کربلا آرام آرام صورت معنوى ترى مى گیرند در ساعات فتنه و نبرد نیز رخسار ایشان هر لحظه شاداب تر مى شد. تا زمانى که تن مبارک خون گریست و رگ هاى گلو ذکر گرفتند. همین ذکر، سپس ، عامل توبه توابین شد.
شاید بتوان تحلیل رخداد تراژیک عاشورا را به مدد مفهوم دیالکتیک منفى بیان کرد. دیالکتیک مثبت که مفهومى «هگلى» است دو مؤلفه را تبدیل به یک مؤلفه مى کند. این مؤلفه یکتا است و به سمت یکى شدن مى رود. اما دیالکتیک منفى صورتى از رابطه مؤلفه ها است که از هریکى دو مؤلفه مى سازد و همین طور به صورت تصاعدى زیاد مى شود. این نوع از دیالکتیک که از سوى «ئئودور آدرنو» بیان شد مى تواند نمودار سیر تکثرى نهضت امام را که حیثیتى میان ذهنى دارد ترسیم کند.
وضعیت در جمع بودن و با جمع بودن نهضت حسینى بیش از هرچیز در خانوادگى بودن قیام مشخص مى شود. حضور خانواده ضامن غیرجنگ طلبى، میان ذهنیتى و تکثرگرایى رخداد کربلا است. استراتژى امر به معروف کلان تر از جنگ و گریز ساده خواهد بود. امام همچنین در اولین شب، جنگ را یک روز به تعویق انداخت تا در کنار دیگر اهداف از یک سو معنویت سپاه خود را تشدید کند و از دیگر سو به نمایش بگذارد. یاران امام شب را به عشق بازى با «ولى» و خنده و شوخى گذراندند. آنها عبادت مى کردند تا فردا به یمن شمشیر خود تراژدى خلق کنند. فرداى آن روز خانواده هاى ایشان گفت وگویى را آغاز کردند که منشأ حرکت هاى بعدى شد. مسیر تاریخى کاروان اسرا باعث شد تا قرن ها خطى از سرزمین هاى شیعه نشین به وجود آید. یزید مى خواست اسلام «شام» را بر اسلام عراق و حجاز مسلط کند. اما عملاً یک حوزه فرهنگى به وجود آمد که همواره در حال رقابت و برترى طلبى بر اسلام شام بود. کوفه، بغداد، بصره، موصل، شمال سوریه امروزى بخشى از ترکیه، لبنان، جبل عامل و.// همه محل رویش مکتب شیعه شد و نوار شیعه نشین که امروز بر نقشه هاى جغرافیا نقش بسته است به وجود آمد. نهضت ایران و همینطور مقاومت لبنان و حتى غزه به الگوى یک تظاهرات خانوادگى بازمى گردد که به دست حضرت زینب (س) رهبرى مى شد. در طول هشت سال دفاع مقدس بارها مادرانى دیده شدند که بر مزار فرزندان شهید خود سخنرانى کردند. بدین ترتیب است که حضرت زینب (س) به سادگى زنى اسیر نبود. بلکه او مادر معنوى نسلى بود که شهید مى شدند و شهید مى زائیدند. امروز در غزه زنها و کودکان با گلوله مستقیم سربازان صهیون شهید مى شوند و همین مسئله ضامن انحلال آینده اسرائیل خواهد بود. نهضت عاشورا رخدادى مردانه نبود. بلکه زن ها و کودکان با حرکت خود به آن صورتى خانوادگى بخشیدند که موضوعى جدى و بنیادى براى تفکر است. امام در حدیثى گفته بود که ما قتیل العبرات یعنى کشتگان اشک هستیم. نهضتى که سوژه محور نباشد اینگونه با گریستن، همدلى و همراهى قوام مى گیرد. قائمه چنین حرکتى «عقل تنها» نیست. بلکه عقل سرخ و یا احساس پاکبازانه است.
این سان محرکه تاریخ شیعه عقل هگلى نیست. بلکه احساس و سوز و گداز عاشقانه است. چنین مفهومى مى بایست با ابزارهاى عاطفى ترى بیان شود.از این رو ما با تصاویر، نمادها و اساسى تر از همه موسیقى روبه رو هستیم.امام جعفر صادق (ع) در جایى گفته است که مردم هر ناحیه بنا بر فرهنگ و رسوم خود عزادارى کنند. شاید علت آن خواست باز تولید محرم در طول تاریخ و جغرافیا باشد. به نظر مى رسد فلسفه تاریخ شیعه در حال ظهور و بروز است.
فلسفه تاریخى که از کربلا آغاز شد و به ظهور امام زمان انجام مى یابد. ممکن است معنى عبارت «کل یوم عاشورا و کل عرض کربلا» همین مفهوم باشد. فلسفه شیعه جنگ محور نیست. بلکه حرکتى رو به تکاثر است که آرام آرام در جهان نضج مى گیرد. چنین نگرشى سوار بر آواها و نمادها به هرکجا سرک مى کشد و با تذکار تاریخى خود بر سراسر عرض، پهن مى شود.
منبع: روزنامه ایران، یکشنبه 29 دى 1387
شاید به همین دلیل وقتى کاروان به کوفه مى رسد مردم مى گریند. خطبه هاى حضرت زینب(س) نشان مى دهد که زنان چگونه مى توانند بر کل رخداد اثرگذار باشند. ایشان خیابان ها را فتح کرد و رشته گفتار را به دست گرفت. اضمحلال دشمن از همین مرحله آغاز شد. زیرا در حقیقت یک تراژدى در کربلا رخ داده بود. در تراژدى ها عشق و مرگ به هم مى پیوندند. عشق که سرآغاز زندگى است به صورت تمام عیار در کنار مرگ که پایان زندگى محسوب مى شود مى ایستد. در این میان تراژدى شکل مى گیرد. شاید به همین دلیل باشد که این تراژدى است که به زندگى معنا مى بخشد. اما معناى تراژدى در هرحال پیش از نقل شدن پنهان است و تنها در نقل آشکار مى شود. از همین جا اهمیت حضور حضرت زینب(س) روشن مى شود. زیرا اگرچه امام حسین (ع) خالق تراژدى بود ولى خواهر ایشان ناشر آن شد.
تحلیل این حرکت چندان از عهده فلسفه بر نمى آید زیرا بررسى نهضت انحلالى را مى بایست به عرفان سپرد. رفتار عارفانه و پاکبازانه امام در مسیر عمیق تر و شفاف تر مى شد. سخنرانى هاى حجاز بیشتر سیاسى هستند. اما خطبه ها در راه کربلا آرام آرام صورت معنوى ترى مى گیرند در ساعات فتنه و نبرد نیز رخسار ایشان هر لحظه شاداب تر مى شد. تا زمانى که تن مبارک خون گریست و رگ هاى گلو ذکر گرفتند. همین ذکر، سپس ، عامل توبه توابین شد.
شاید بتوان تحلیل رخداد تراژیک عاشورا را به مدد مفهوم دیالکتیک منفى بیان کرد. دیالکتیک مثبت که مفهومى «هگلى» است دو مؤلفه را تبدیل به یک مؤلفه مى کند. این مؤلفه یکتا است و به سمت یکى شدن مى رود. اما دیالکتیک منفى صورتى از رابطه مؤلفه ها است که از هریکى دو مؤلفه مى سازد و همین طور به صورت تصاعدى زیاد مى شود. این نوع از دیالکتیک که از سوى «ئئودور آدرنو» بیان شد مى تواند نمودار سیر تکثرى نهضت امام را که حیثیتى میان ذهنى دارد ترسیم کند.
وضعیت در جمع بودن و با جمع بودن نهضت حسینى بیش از هرچیز در خانوادگى بودن قیام مشخص مى شود. حضور خانواده ضامن غیرجنگ طلبى، میان ذهنیتى و تکثرگرایى رخداد کربلا است. استراتژى امر به معروف کلان تر از جنگ و گریز ساده خواهد بود. امام همچنین در اولین شب، جنگ را یک روز به تعویق انداخت تا در کنار دیگر اهداف از یک سو معنویت سپاه خود را تشدید کند و از دیگر سو به نمایش بگذارد. یاران امام شب را به عشق بازى با «ولى» و خنده و شوخى گذراندند. آنها عبادت مى کردند تا فردا به یمن شمشیر خود تراژدى خلق کنند. فرداى آن روز خانواده هاى ایشان گفت وگویى را آغاز کردند که منشأ حرکت هاى بعدى شد. مسیر تاریخى کاروان اسرا باعث شد تا قرن ها خطى از سرزمین هاى شیعه نشین به وجود آید. یزید مى خواست اسلام «شام» را بر اسلام عراق و حجاز مسلط کند. اما عملاً یک حوزه فرهنگى به وجود آمد که همواره در حال رقابت و برترى طلبى بر اسلام شام بود. کوفه، بغداد، بصره، موصل، شمال سوریه امروزى بخشى از ترکیه، لبنان، جبل عامل و.// همه محل رویش مکتب شیعه شد و نوار شیعه نشین که امروز بر نقشه هاى جغرافیا نقش بسته است به وجود آمد. نهضت ایران و همینطور مقاومت لبنان و حتى غزه به الگوى یک تظاهرات خانوادگى بازمى گردد که به دست حضرت زینب (س) رهبرى مى شد. در طول هشت سال دفاع مقدس بارها مادرانى دیده شدند که بر مزار فرزندان شهید خود سخنرانى کردند. بدین ترتیب است که حضرت زینب (س) به سادگى زنى اسیر نبود. بلکه او مادر معنوى نسلى بود که شهید مى شدند و شهید مى زائیدند. امروز در غزه زنها و کودکان با گلوله مستقیم سربازان صهیون شهید مى شوند و همین مسئله ضامن انحلال آینده اسرائیل خواهد بود. نهضت عاشورا رخدادى مردانه نبود. بلکه زن ها و کودکان با حرکت خود به آن صورتى خانوادگى بخشیدند که موضوعى جدى و بنیادى براى تفکر است. امام در حدیثى گفته بود که ما قتیل العبرات یعنى کشتگان اشک هستیم. نهضتى که سوژه محور نباشد اینگونه با گریستن، همدلى و همراهى قوام مى گیرد. قائمه چنین حرکتى «عقل تنها» نیست. بلکه عقل سرخ و یا احساس پاکبازانه است.
این سان محرکه تاریخ شیعه عقل هگلى نیست. بلکه احساس و سوز و گداز عاشقانه است. چنین مفهومى مى بایست با ابزارهاى عاطفى ترى بیان شود.از این رو ما با تصاویر، نمادها و اساسى تر از همه موسیقى روبه رو هستیم.امام جعفر صادق (ع) در جایى گفته است که مردم هر ناحیه بنا بر فرهنگ و رسوم خود عزادارى کنند. شاید علت آن خواست باز تولید محرم در طول تاریخ و جغرافیا باشد. به نظر مى رسد فلسفه تاریخ شیعه در حال ظهور و بروز است.
فلسفه تاریخى که از کربلا آغاز شد و به ظهور امام زمان انجام مى یابد. ممکن است معنى عبارت «کل یوم عاشورا و کل عرض کربلا» همین مفهوم باشد. فلسفه شیعه جنگ محور نیست. بلکه حرکتى رو به تکاثر است که آرام آرام در جهان نضج مى گیرد. چنین نگرشى سوار بر آواها و نمادها به هرکجا سرک مى کشد و با تذکار تاریخى خود بر سراسر عرض، پهن مى شود.
منبع: روزنامه ایران، یکشنبه 29 دى 1387